ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺮﻣﯽ ﮐﯿﻮﻧﺖ ﺳﻼﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﻐﻞ ﻣﺎﻫﯿﺎﻧﻪ60ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﯽ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﺑﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﻮﺭﺩﯼ ﺷﺪﯾﻦ ﻓﺮﯾﺐ ﻧﺨﻮﺭﯾﻦ. ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ اسفراین ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﯽﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺷﻐﻞ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻻﻥ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﺎﺭ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻭ ﯾﮏ ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺮﻣﯽ ﺑﻮﺩﻩ. ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﻡQnetﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﯾﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﯾﺎﺑﯽ ﺷﺒﮑﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺍﺯ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﺸﺘﺮﯼ ﻣﯿﺮﺳﻪ. ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻣﯿﺸﻪ ﯾﻪ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﯼ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩﺵ ﺯﯾﺮ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺸﻪ ﺑﺎﻻﺳﺮﯼ ﺍﻭﻧﺎ.ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺮﯾﺪﯼ ﺑﻪ ﺍﺭﺯﺵ6040bvﺧﺮﯾﺪ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﻌﺎﺩﻝ7ﺍﻟﯽ8ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪﻗﯿﻤﺖ ﺩﻻﺭ ﺩﺍﺭﻩ.ﭘﻼﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﻪ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯿﺪﻡ. ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﯾﻪ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﺷﻮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ6040bvﺧﺮﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺎﻻﺳﺮﯼ$500ﺳﻮﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻼﺻﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻌﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﺎﺯ ﻧﻔﺮ 1ﻭ2ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺯﯾﺮ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ... ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻘﺎﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺎﺭﻥ ﮐﻪ ﺣﺪﻭﺩ3 ﺍﻟﯽ4ﺳﺎﻝ ﺯﻣﺎﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﻟﯿﺪﺭﯼ ﺑﺮﺳﻦ ﻭ ﺳﻘﻒ ﺍﻭﻝ ﺑﺰﻧﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﺛﺎﺑﺖ60ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺑﺮﺳﻦ. ﻣﻘﺎﻡ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺍﺯ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﭼﭗ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﻪ:ﺁﻓﯿﺴﺮ-ﺳﺎﭘﻮﺭﺗﺮ–ﻟﯿﺪﺭ–ﺗﺎﭖ ﻟﯿﺪﺭ ﻭ...ﮐﻪ ﺗﺎ ﻟﯿﺪﺭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﻘﯿﺸﻮ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ.ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﻻ ﺑﻪ ﺣﻘﻮﻕ58ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺩﺭ ﻫﻔﺘﻪ ﻣﯿﺮﺳﻦ! Qnetﮐﻪ ﻣﺨﻔﻒquest netﺍﺳﺖ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﺮﮐﺖgold questﮐﻪ ﮐﺎﺭﺵ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﺸﻮﻥ ﺩﺳﺖ ﮔﯿﺮ ﺷﺪﻥ. ﺭﻭﺵ ﮐﺎﺭ ﺍﯾﻨﺎ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﭼﻬﺮﻩ ﺑﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﺠﻮﺭﯼ ﻃﺮﻑ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﻣﯿﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﻪ.ﻣﻦ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ6ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﺁﻓﯿﺴﺮ ﯾﺎ ﺳﺎﭘﻮﺭﺗﺮﯼ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺣﺮﻑ ﺑﺮﻧﻦ. ﺣﺘﻤﺎ ﺗﻮ ﮔﻮﮔﻞ ﻓﺎﺭﺱ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﻦ ﮐﯿﻮﻧﺖ ﺗﺎ ﺍﻃﻼﻋﺖ ﯾﺸﺘﺮﯼ ﮐﺴﺐ ﮐﻨﯿﻦ. ﻓﻘﻂ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻦ ﺍﮔﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﭘﯿﺸﻬﺎﺩﯼﺷﺪ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﺑﮕﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻦ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﻤﯿﺪﻡ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻗﺎﻃﻊ ﺑﺎﺷﯿﻦ ﭼﻮﻥ ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﯿﻪ3ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﻤﻮﻧﺒﻦ ﻭ ﻣﺨﺘﻮﻧﻮ ﺑﺰﻧﻦ.0



نظرات شما عزیزان:

رضا
ساعت22:24---23 تير 1398
سلام
من 3 هفته پیش اونجا بودم واقعا همه کارشون یواشکیه و لاپوشانی حقایق خیلی کار خلافشون برنامه ریزی شده از همون شب اول اشخاصی را انتخاب می کنند که ساده کم حرف زیاد اهل موبایل نباشه رده های بالا گوشی های ساده دارند چون همه باید از این گوشی داشته باشند برای هر کار هم توجیه خودشون و دارند مثلا موبایل پیشرفته که باشه حواسشون پرت می شه در صورتی که می ره داخل اینترنت و یه سری چیزها دستگیرش می شه خلاصه خیلی کاراشون برای من عجیب بود آگه یه کم تو خودت باشی سعی می کنن دعوت کنندت یا به کمک بقیه که تو چه فکری هستی تا یواشکی برنامه‌ریزی کنند برات حتی چشمک در را با چسب می پوشونن


محمود
ساعت20:19---17 تير 1398
سلام دوستان واسه منم مثل شما ها اتفاق افتاد و منم رفتم به آفیسشون ولی یک مشت آدم بی سواد بودن که اونجا جمع شده بودند و داشتن از توهماتشون حرف می زدن. جالب بود که یه یارویی که تا پنجم ابتدایی درس خونده بود داشت واسم از ایمن بودن سایت کیونت می گفت و جالبه که بدونین می گفت برای ایمن کردنش ماهی چند ملیون دلار جرج می کنه و به خاطر قیمت بالای اون بانک های ما نمی تونند سایتاشونو ایمن بکنند. منم یه سر رشته ای از کتمپیوتر داشتم و فهمیدم چرت و پرت میگه. اگه بری سرچ بزنی می بینی که چیزای مسخره ای می گن. قیمتش اینجوری نیستش و جستجو بکنی می بینی واسه امن کردن سایت سالی از 50 دلار گرفته تا 10000 دلار می تونه خرج داشته باشه نه ملیون دلار. معلومه که چیزهای مزخرف فقط بهش می گن اونم به ما می گه. واقعا گنده تر از دهنشون دارن حرف می زنن یارو از آزادی مالی حرف می زنه اونیم که می خوره ماکارونی و سیب زمینیه اونم در حد غذای گنجشک. یارو یه جوری می گه که نمی زارم دولت حقمو از کیونت بگیره که انگار داره از کیونت پول دریافت می کنه. در حالی اون پولی که می گیره از پولی هستش که توسط دوستش به کیونت داده شده و در واقع دزدی بهتر از این کار هستش. و اینکه همه مردمی که بیرون از آفیس هستند رو به عنوان نورون می شناسند و خودشونو عقل کل می دونن و فقط از بدی بیرون می گن و خودشونو تعریف می کنن. از رفتار دوستمم بدم اومد منو با هزار بد بختیو کار و با هزار منت کشوند تهران و آخرشم دیدم گلدکوئست هستش و تازه یه دوایی هم با من راه انداخت تو آفیس که ببینید. با بالا سریش شوخی کردم نزدیک بود منو بزنه. از این اخلاقش بدم اومد. واقعا حیف به اون نان و نمکی که با هم خوردیم آدم به خاطر گول زدن رفیقش این جوری بشه. خلاصه بعد از چند روز موندن گفتم من نمی تونم سر مردم کلاه بزارم و با اینکه حرفای خوبی می زدند ولی درست فکر کردم دیدم اگه سیستم اصولی جلو بره سیستم اشباع می شه یعنی همه میان تو این کار و حدود 30 میلیون خرج می کنن اگه همه 80 ملیون نفر ایران بیان این کار دیگه آدمی نمی مونه و 40 ملیون نفری که زیر هرم هستن هیچ مشتری ندارن که معرفی کننن پس سیستم عملا نابود میشه تازه لول های استیج و آفیسر عملا هر چیزی درمیارن صرف خوراک و خانه می کنن پس 30 ملیون لول بالایی هم در آمدی نخواهند داشت. حتی مقام بالایی اینها یعنی ساپرتر که 5 ملیون نفر میشه تازه فقط خرج دارن و درآمد کم دارن و در آمد تازه از لیدری شروع میشه. پس با این اوصاف اگه تمام 80ملیون نفر ایران برن تو این کار مسلما 75 ملیون ضرر می کنن و 5 ملیون تازه پولشونو جبران می کنن و اونایی که راس هرمند پولدار تر میشن. همچنین تواین سیستم اگه زیر دست ها خریدی انجام ندهند بالاسریا پورسانت دریافت نمی کنن

امیر
ساعت0:16---14 تير 1398
سلام
همه گفتنیارو دوستان گفتن ولی واقعا جدی بگیرین و اطلاع رسانی بکنین تا عزیزانتون به این کار کشیده نشن. این کار آخر و عاقبتش خوش نیست. چون آخرش یا زندانه و یا اینکه بعد از مدتی بیرون میایی و یا اینکه نهایتا آره موفق می شی اما به چه قیمتی. به قیمت بد بخت کردن خیلی از جونای مملکت و یا دروغ و نیرنگ و تازه از خانواده ترد شدی. عزیزان اگه یه کسی حتی برادرت رفت سر کاری و بعد چند روز بهت زنگ زد و گفت واست کار پیدا کردم حتما بدونید ریگی به کفش دارد. این روزا با این شرایط ب د اقتصادی سخت میشه کار پیدا کرد. پس از کار بپرسین و اگه ببینید زیاد طفره میره و یا حالت طلب کارانه داره بهش شک کنید


علی دهقان کیقال
ساعت15:11---13 تير 1398
سلام به همگی امیدوارم راتون به این آدما نخوره چون اگه غفلت کنید 100 درصد سرت کلاه میره. منم چوب اعتماد به یه دوستو خوردم بهترین دوستم که حاضر بودم براش هر کاری بکنم. با گریه کردنش منوتحت تاثیر قرار داد و باعث شد بیام تو این کار. اینو بدونید حربشون اینجوریه با هر کسی مطابق روحیش رفتار می کنند و گولش می زنند. 4 سال هستش اومدم بیرون ولی الانم خیلی داغونم زندگیم به فنا رفت، به خاطر اینا درمو ول کردم، یه زمانی شاگرد اول کلاس بودم ولی الان دارم کارگری می کنم فقط به خاطر اعتماد به یه دوست عوضی. الانم گم و گور شده خبری ازش نیست. هر صبح و شب دارم نفرینش می کنم. خلاصه حتی مواظب فامیل های خودتونم باشین چون تو این کار اولیت اول .جذب فامیل و آشناها و حتی خانوادست

علی
ساعت20:38---3 تير 1398
سلام من دیروز از دستشون خلاص شدم .دوستم رامین فداکار ک همخدمتیم بود منو کشوند بندر انزلی بهم گفته بود کار تو گمرک رسیدم اونجا به زور گوشیمو جواب داد ک مثلا کارشون با ارزشه ولی بعد چند ساعت ک با یه پسره به اسم علی اومدن دنبالم شیرینی غذا ام ازم گرفتن ک اگه رفتم خرج کرده باشم بعدش یکی به اسم مسعود ک ساپورتر بود اومد باهام حرف زد و منم گفتم کارو میبینم بعد تصمیم میگیرم رفتیم خونه 15 نفر بودن دیدمشون و بعد برام فالو کاغذی ک فرق بازار یابی سنتی با الکترونیک و حذف واسطه ها و فلان و توضیح میداد بعدشم چنتا کلیپ از ازمندیان و محمود معزمی به نام ده نمک و سمینار هدف و ... فرداش برام پلن جهانی ک نت وورک جهانی چیه و چطوریه رفتن و ...
بقیشو پایین مینویسم


Ali
ساعت10:47---3 تير 1398
سلام بر همگی. اگه یکی از عزیزانتان تو اونجا کار میکنه بدونید بعد به مدتی پول کم میاره و شروع میکنه به اینور و اونور زنگ زدن تا واسش پول بفرستن. واگه نفرستن خانوادشو تهدید میکنه که خودمو می کشم یا دزدی می کنم و غیره. ولی اینا همش دروغه و تحت تاثیر قرار دادنه و یکی از حربه های کیونت هستش. به هیچ وجه پول نفرستین تا لحتمالا عزیزانتون برگرده

hossein
ساعت16:06---1 خرداد 1398
سلام..واسه منم دقیقا اسفند98همین اتفاق افتاد...من ساکن اندیشه ام..ی نفر منودعوت کرد ک اصلاباهاش ارتباط نداشتم اصلاتوقع نداشتم..آپارتمانشون رباط کریم بود..پول کرایه و شیرینی و شام روانداختن گردنم

علی
ساعت15:34---28 ارديبهشت 1398
من الآن از دستشون فرار کردم سه روزه به بهانه ی کار کارخونه منو اونجا نگه داشتن دیروز که بهم گفتن بازاریابی دیگه فهمیدم چه خبره از امروز صبح خودمو زدم به خنگی هرچی گفتن گفتم نه نمیفهمم آخرشم گفتم من میخوام بدبخت بشم دیگه ادامه ندید.تا ظهر هفت .هشت نفری خواستن هی باهام صحبت کنن و قانعم کنن به زور ناهارو نگهم داشتن بعدش با التماس اومدم بیرون تا وقتی نشستم تو تاکسی داشتن هی باهام صحبت می کردن که برگردم ولی اصلن گوش نکردم تا وقتی هم که تاکسی راه افتاد کنار تاکسی وایستادن بعد رفتن. خیلی خطریه اونجا من کسایی رو دیدم که با قرض و دروغ گفتن به خانواده هاشون اونجا وایستاده بودن. خود اون کسی که منو برد اونجا به خانوادش گفتع بود اصفهانم و خونه گرفتم و اون بدبختا به خیال اینکه خونه گرفته براش پول پیش خونه فرستاده بودن.اول خدا رو شکر می کنم بعدش هم از کسایی که تو این سایت نظر نوشتن ممنونم.اگه من دیشب این نظرا رو نخونده بودم ....نمیدونستم چیکار باید بکنم.
اگه گیر یه همچین کسایی افتادید سعی کنید با یه حیله ای از اون خونه فقط بیایید بیرون...


حسن
ساعت12:54---17 ارديبهشت 1398
سلام کسی این اشخاص رو می شناسه جاهاشو بگه
میلاد سودمند.یدونه انگشتش قطع.اصالتا آذربایجان غربی. لیدر در تهران
۲ صلاح حسینی. کرد سنندجی.صابقیه گوله بری داره زیر مجموع میلاد سودمند
۳ بهنام نعمت پور مهاباد یا میاندواب. زیرمج صلاح حسینی
تهران و مرج هستن. روربر میدان پونک پاشاز بوستان کنفرانس میدن


شیدا
ساعت2:02---5 فروردين 1398
سلام من از سرکرده هاشون ادرس وهرچیزی بخواید داریم هرکی لازم داره بگه

مریم
ساعت10:43---24 اسفند 1397
سلام من همون مریم هستم ک پارسال نظر گذاشتم، شوهرم تیر ماه از اونجا فرار کرده و اومده خوشبختانه هیچی زیر مجموعه هم نبرده،چون تصمیم داشته برگرده، اما برادرم هنوز اونجاست،چندماهه که افیسر شده اصلا هم قصد برگشت نداره،هیچ پولی هم نداره فقط در حدی ک شکم خودشونو سیر کنه اما شدیدا شستشوی مغزی شده، یعنی امکان داره ک یه روزی برگرده ☹️ میگه اگه باز ازم پول بخوان و کسی نباشه بهم بده کلیه امو میفروشم اینجا پول میدم ولی میمونم، یعنی کسی بوده ک دیگه در این حد شستشوی مغزی شده باشه یا فقط شانس ماست ک داداشم اینقد ساده بوده و هست

سامان
ساعت18:08---13 دی 1397
بسیاری از افراد رو گول میزنن مواظب باشید منم یک هفته بودم تازگی و حالشون رو گرفتم اومدم بیرون

یونس
ساعت8:15---19 آبان 1397
سلام من همین پریروز از این شرکت خلاص شدم بنده لیسانس عمران دارم ازبرنامه شیپور شغلی تحت عنوان لیسانس عمران جهت کارورزی در شرکت بزرگ خاتم النبیا و پس از اتمام دوره کارورزی مشغول بکارشوم که متاسفانه در دام شرکت کیونت افتادم من از اردبیل اومدم مازندران شهر عباس اباد نه ساعت توراه بودم رفتم اونجا انتظار داشتم شخصی با ماشین شاسی بلند بیاد بریم شرکت مهندسی ولی دو نفر اومدن یکی خالکوبی داشت یکیم پره ریش بود ازقیافشون فهمیدم یه چیزی هست ولی خودم برم ببینم تهش چیه رفتیم تو یه خونه ویلایی به محض رسیدن 15نفر بهم سلام دادن شوکه شدم و به محض ورود اموزشاشونو شروع کردن و بهم چن تا کتاب دادن بخونم یکیش کتاب هدیه بود یکیش صعود به قله ها و یکیشم نت ورک مارکتبنک درنود روز بود من همه رو خوندم شش روز اونجا بودم غذاشون بدک نبود جای خوابو اینارم حل بود
ولی نتونستن مخ منو بزنن که سرمایه گذاری کنم بعده شش روز برگشتم اردبیل


هاشم
ساعت19:26---12 شهريور 1397
سلام من دیروز امدم ازشون فرارکردم توشهر پرندبودم ازشرکت کیونت کلاهبرداری


حسن
ساعت23:32---14 مرداد 1397
سلام مریم خانم
من خودم یه مدت تو این کار بودم لامصبا یه جوری رو مخت میرن و می گن یه روزی میری و خودتو بهشون ثابت می کنی اون موقع دیدن روشون دیدن داره اون موقع بهت افتخار میکنن. اینجوری شوهر و برادرتونو فریب دادن اما خبری ندارن که این پولا حرام هستش و تو مخشون راه رفتن که از شیر مادرم حلال تره. این نامردا خیلی از خانواده ها رو اینجوری پاشوندن اما امیدوارم سر جفتشون به سنگ بخوره و برگردن چون چیزی با ارزش تر از خانواده نیستش.
کیونتیا معمولا از کلیب های انگیزشی دکتر آزمنیان و معظمی استفاده می کنن و همه کارشونو به اونا ربط میدن و میگن خود این بزرگان کارهای ما رو تایید می کنن درحالی که خود این افراد از اینا شاکی هستن نمونش این کلیپو ببینین مال دکتر آزمندیان هستش
https://www.aparat.com/v/6KAkv/%D8%A7%D8%B2%D9%85%D9%86% D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D9%87_%D9%8 7%D8%B1%D9%85%DB%8C


صادق
ساعت16:16---3 مرداد 1397
من دقیقا چند ساعت پیش اومدم بیرون، بعده دو روزو نیم، وسط فیلم آموزشی،البته دیشبم میخاستم بیام ولی اینقد حرف زد اینقد منطق اورد ساپورتر ک قانع شدم شب بمونم، ولی صب دیگ. واقعا متوجه شدم چ خبره، جدای از همه چی، واس اینکه از اول با دروغ و فریباکاری منو کشوندن اونجا اومدم بیرون، چون فهمیدم کسایی ک بخان از اولش باهات صادق نباشن نمیتونن کمکی بهت بکنن، امیدوارم هیچکسی گرفتار نشه، چون خیلی خطرناکه، نه از نظر جانی، بلکه از نظر عقلی و فکری، یا علی

یوخته دل
ساعت1:23---29 تير 1397
سلام
منم همین الان که دارم تایپ میکنم از دست این ادمای بیشعور راحت شدم اینا ادمایین که پدرمادر ندارن از خدا بی خبرن و تنها برای هدفهای پوچشان می جنگند
یک سری اسامی مینویسم تا اگه روزی بهشون برخوردید گول نخورید
محسن احمدی
سامان حسینی
پویا محمدپور عین یک اجنه ست قیافش
سیروس رستمی
محمد عزیزی ملقب به قاضی
ارشاد
دانیال
صیام
پیام
هیبت
اکو
سجاد
امید


پویان
ساعت23:01---10 خرداد 1397
سلام بر همگی خیلی بی شرف هستن فقط میخوان سرمایه یکی دیگه رو به باد بدن که سرمایه خودشون برگرده ولی به همین خیال باشن من رو دو روز تمام شست وشوی مغزی دادن و بعد 2 روز به من گفتن منم بهشون گفتم پولشو شما بدین باشه من عضو میشم این40 میلیون من هم برای خودتون گفتن ما میخواییم که به تو کمک کنیم من گفتم که منم میخوام به شما کمک کنم بعدش گفتم بذار یه جور دیگه بگم از من پول نگیرید جای ماهی 40 میلیون بهم ماهی یک میلیون بدین اونا هم نه نمیشه این جور اون جوره منم گفتم مگه من پینوکیو چوبی هستم که درخت پول بکارم خداحافظ به سختی فرار کردم ولی مثل سگ دروغ میگفتن شرکتی که لنگ پول من و تو هست ک شرکت نیست گداست

محمد
ساعت10:53---1 ارديبهشت 1397
سلام من یه توصیه می کنم ئنبال اهداف بزرگ باشید اما نه یک شب 30 میلیون در بیاری مشکوک به قول خودم ظریف ماهی 15 ملیون در میاره ...........خودتون قضاوت کنید دیگه

مریم
ساعت18:51---15 اسفند 1396
سلام من شاید یه قربانی باشم از هنه شماهایی که خودتون اونجا بودین بدتر، چون از ههمه بیشتر آسیب دیدم، فقط یه سوال دارم لزتون شما چرا یکیتون توی تلگرام توی گروه ها و کانال های مختلف در مورد این شرکت نذاشت تا هنه ببینن و دیگه بدبخت نشن این وبلاگ موقعی دیده میشه که دیگه طرف بدبخت شده رفته چرا یکی سعی تکرد قبلش اطلاع رسانی کنه؟ بخدا من اتفاقی متوجه اسم ابن شرکت شدم و توی نت زدم و این وبلاگ و بقیه رو دیدم، الان وقتیه که هفت ماهه داداشم اونجاست و یه ناه و نیمه که شوهرم رو که تازه عقد کردیم اونجاست، شوهرم وام ازدواجمون رو ورداشته و هفده میلیون تومن اوتحا به باد داده و الان ننیتونیم هیچ حوری اینارو برگردونیم و فقط باید منتظر بمونیم قانون بگیرتشون و بهمون اطلاع بده، داداشم نمیدونم چندتا زیر مجموعه برده لآقل بگین بهم زیر مجموعه بردن از چه زمانی شروع میشه؟ یعنی الان امکان داره شوهرم هم زیرمجموعه برده باشه؟ من دارم دق میکنم الان ده روزه فهمیدم موضوع رو و به هر بهونه ای میخوام بکشونمش بیرون نمیشه، زندگیم نابود شده نمیدونم چطور پیش خانواده اش سرمو بلند کنم از اینکه داداشم با فریب کاری شوهرمو کشونده اونجا، نمیدونم دیگه چطور به زندگی با شوهرم ادامه بدم وقتیکه ایتهنه وقت داره بهم دروغ میگه، شوهرم خودش داشت میرفت به داداشم شک داشت و گفت میرم ته توشو در میارم، به بهونه کار توی یه شرکت معتبر کشوندنشون و بهم گفت اگه هرچی جز اون شرکت باشه نمیمونم و میام اما رفت و موند یعنی اینقد روی مغز آدم کار میکنن که یکی با آگاهی از دروغ بودن قضیه بره و بازم گول بخوره؟ شوهرم با شرکت های هرمی مخالف بود همیشه چطوری گول خورد نمیتونم باور کنم اصلا توروخدا یکی راهنماییم کنه..

محمد جواد
ساعت11:38---9 اسفند 1396
سلام دوستان من دیشب از دست اون بی همه چیزا خلاص شدم،البته دو روز بیشتر باهاشون نبودم ولی خدا بهم رحم کرد...دقیقا برنامه ای که برای من چیدن همه مثل بقیه دوستان بود...از طرف یکی از دوستان خوب خدمتم به اسم شرکت نوین پارسیان دعوت شدم و منو از مشهد کشوند تهران،بعد گفتم بیا میدون ازادی...بعد یکی از همکاراش اومد و رفتیم فردیس کرج و کلی توی خیابونا راه رفتیم بعد خبری از شرکت و دفتر نبود ،منو بردن کافه و از افراد بالاسری اومدن صحبت کردن،بازم از جزئیات کار و شرکت نگفتن ،شب رفتیم مسافرخونه و نصف هزینشو از خودم گرفتن و همش مراقبم بودن که کجا میرم با که تلفن صحبت میکنم و مراقب بودن توی سایتا نرم....روز دوم قضیه برام روشن تر شد و شب که شد با یکی از دوستام تماس گرفتم و تا اسم Qnet رو بردم بهم گفت کلاه برداری و هرجور شده بهانه جور کن ادامه نده و برگرد ...ولی هرکار کردم نشدو یک جلسه دیگه بردن منو و حدود ۱۲شب بود که دیدن من دلم با کار نیست بردنم با تاکسی کنار اتوبان پیاده کردن که سگ ها هم ول بودن و گفتن برو هرجا می خوای در واقع می خواستن منو تحت شرایط قرار بدن که شب باهاشون برم ولی خدارو شکر برا ۲بامداد بلیط قطار اینترنتی گیر اوردم و با تاکسی خودمو رسوندم راه آهن تهران...
دوستان خیلی حواستون باشه سرتون کلاه نزارن


سعید
ساعت16:51---1 اسفند 1396
سلام به همگی من خودم شخصا تو دل ماجرا بودم البته به لطف یکی از دوستان دوران سربازی بهم زنگ زد گفت تو ی شرکتم مثل بهشته اگه نیای خیلی اشتباه کردی خلاصه بعد چند ماه تماس راضی شدم برم از نزدیک ببینم چطور شرکتی هستش بعد رسیدن به تهران منو بردن رباط کریم رفتیم داخل اپارتمانا بعد چن نفری اودن خیلی با کلاس شروع کردن به سین جین کردن من و آخر سرهم گفتن فردا شما آموزشاتون شروع میشه اگه قبول شی احتمال استخدامت هست فرداش که بیدارشدم بریم آموزشگاه گفتن بخاطر مسائل مالی کلاس همینجا برگزار میشه و باید گوشی تو کنار بزاری چون سر کلاس قدقنه خلاصه ماجرا هروز برام آشکارتر شدن تا یه روز خدا خواست و خانواده همین دوستم سر رسیدن اونم چه رسیدنی با قمه و چاقو و قداره کله قندها همون اول صبحی جیم زده بودن ما ها هم از ترس گیر افتادن جونمونو گرفتیم دندونمون و فرار کردیم من تمام وسایلی که برده بودم موند تو اتاق هر چی سعی میکردم جیم شم نمیشد تعدادشون زیاد بود هر چی هم علیه سیستم حرف میزدم بیشتر رو مخم کار میکردن خلاصه چن روزی تو هتلای مختلف موندیم تا این که من به این نتیجه رسیدم برا رها شدن باید کاری کنم بهم اعتماد کنن پس شروع کردم اونچیزایی رو که آموزش میدادن حفظ کردم تقریبا بعد چند روز کله قندشون اومد به دیدنم همه رو جمع کردن ازمون درس پس بگیره ببینه مغزمون تعطیل شده یا نه اینجا همه سخنرانی کردن تا نوبت رسید به من با خودم گفتم الان وقت اجرای نقشم شده شروع کردم به تعریف کردن از سیستم و اون چیزایی که به یاد میدادن خلاصه ترکوندمشون جوری که کله قندشون پاشد بغلم کرد گفت تو بهترین بعد این ماجرا دیدم حساسیتشون به من کمتر شده آزادیم بیشتر شدن اون روز بعد سخنرانی زدیم بیرون رفتیم پارک ملت شرایط فرارو آماده کردم گوشیمو خاموش کردم بدون اینکه بفهمن بعد بهشون گفتم شارژ تموم کرده از پول خواستن برا خوراکی گرفتن کیف خالیمو نشونشون دادم تا این ذهنیت بوجود بیاد که پول واسه فرار ندارم بعد چنساعت دیگه شرایط مناسب دیدم جیم شدم رفتم طرف مترو به سمت آزادی وسط راه گوشیرو روشن کردم بهشون زنگ زدم گفتم کجارفتین من تو پارک دنبال شما میگردم بهم گفتن فکر کردیم دررفتی گفتم الان چیکار کنم پول ندارم کجا هستین گفتن متوریم الان میایم پارک همونجا باش خلاصه با این کار واسه خودم وقت خریدم تا سوار اتبوس شدم ....... پاتوکه بزاری تو جمع اونا تازه متوجه میشی چقدر دقیق برنامه ریزی میکنن تا تورو بندازن تو تله وقتی پول دادی دیگه نمی تونی برگردی و اسیر اونا میشه واسه اینکه پولت برگرده باید حداقل دو نفرو بکشی ببری اونجا و موندگارشون کنی ولی من ازاون آدما نبودم که کسی رو تو این دوروزمونه بندازم تو خطر .....

جلال
ساعت9:20---29 بهمن 1396
سلام دوستان .از مدیر سایت ممنونم ک مردم رو اگاه میکنن منم ۲۴ سالمه یک هفته اونجا بودم هی رو مخم کار میکردن خلاصه کاره با خونم جور در نمی اومد و من میگفتم نمیتونم دروغ بگم نمیتونم بخاطر پول دل مامان و بابام رو بشکنم میگفتن نه اونا نمیدونن ولی بعد دوسال ک موفق شدی میفهمن و بهت افتخار میکنن توروخدا گول چنین افرادی رو نخورین من به دوستم اعتماد داشتم ولی فهمیدم ک دروغ گفته برا کاره منو به یه بهونه کشیده اونجاازدستش عصبانی شدم ولی نمیتونستم از خودم بروز بدم خلاصه تا روز اخر فیلم بازی کردم و خودمو همسو کردم باهاشون موقه فالو مالی شد میگف باید زنگ بزنی اینجوری بگی منم ژنگ میزدم و اونجوری نمیگفتم بعد میگفتن اگه قاطع نباشی تیم تو رو قبول نمیکنه یجوری رفتار میکردن ک فک کنی از خدات باشی عضوشون بشی پ اینا هر کسی رو قبول نمیکنن دوستان تو هر موقعیتی قدرت نه گفتن رو داشته باشین من دیشب ب یه بهونه ای به زور اومدم بیرون خونه داداشم دلم برای کسایی ک اونجا بودن میسوزه بعضیاشون ۱۸ سال داشتن با رویاهایه این طفلکیا دارن بازی میکنن ولی دوستان لطفا گول نخورین کل ثروت دنیا فدای یه تار مو مامان بابام پول مامان باباتو زنده نمیکنه پس دلشون رو نشکنین قراره زنگ بزنم به خونه کسایی ک اونجا بودن و خونوادشونو در جریان بزارم این اون چیزی نیس ک خونوادشون تصور کردن نامردیه نامردی خداروشکر من هیچ پولی ندادم این مال دعای مادرم بود مال نمازایه سر وقت ک اونجا میخوندم جالبه حتی میگفتن چرا اینقد سر وقت نماز میخونی بزار یه موقه دیه الان برنامه داریم و فیلمای ادمای بزرگی رو مثل دکتر معظمی و دکتر ازمندیان و دکتر عباس منش و دکتر جلالی رو میزاشتن برام و ازشون به نفع کارشون سواستفاده میکردن خواهشا گول نخورین از راه درست پول دار بشین نه بدبخت کردن دوستاتون

محمد
ساعت21:16---23 بهمن 1396
سلام. شرکت qnet.net هنوز فعاله. این شماره سه لیدر اصلیشونه حتمن مواظب باشید گول این افراد رو نخورید.
آقای کسری پناهی:09026257849 و 09903149028
آقای قادری:09199687855
آقای حسینی:09396560876


Esi
ساعت5:20---20 بهمن 1396
سلام دوستان میخام یه ترفندی بگم واستون من امروز اومدم بیرون از دفترشون 19/11/96بعده ۵ روز ولی یه کاری باهاشون کردم که یادشون بمونه،•وقتی قبول نکردم گفتم باید فکر کنم خیلی گیر دادن منم اروم بودم البته نمی گفتم نمیام اصلن بهشون ج ندادم بعده اینکه فهمیدن میرمو نتونستن قانعم کنن گفتن این جزوات که داریو باید بدی بما بیرون بدردت نمیخوره منم همشو پاره کردمو بهشون دادم با آرامش تمام اون مهندسی که منو کشونده بود اونجا میگفت نمیشه بریو قانون داریمو از این حرفا منم مثل خودشون با حرفای خودشون جوابشونو میدادم خلاصه از در که اومدم بیرون به رابطم گفتم اون پولایی که هزینه کردمو میخام شکه شد رنگو روش پرید کلی بهونه اوردن ما داداشیمو نونمک خوردیم با هم یه هفته اینجا بودی خرج داشتیو از قبلیا گرفتیمو ازین حرفا ●
زنگ زدن بالاسریشون که بوکانی بود به نام هیمن معروفی دوستان این نامو بخاطر داشته باشین منم گفتم ساده بهت میگم پولمو پس میدید که دادید والا ۵ دیقه دیگه زنگ میزنم پلیس اینقد ترسیده بودن که نگو البته میتونستم زیاد بگیرم ازشون ولی فقط هزینه شرینیو اینجور چیزارو گرفتم که نگن خیلی زرنگن خلاصه سرشونو انداختن پایین پولمو دادن منم رفتم از این روش استفاده کنید ج میده نه گفتن زنگ بزنید نزارید کسه دیگیی رو بدبخت کنن○


شاکی
ساعت18:29---8 بهمن 1396
دوستان هر کس اسم یا ادرسی از اون لیدر های نامرد کیو نت داره اینجا بنویسه شاید چند تایی رو تونستیم پیدا کنیم و شکایت کنیم منم تعدادی رو میشناسم از جمله برادران جهانی که خالد جهانی و طاهر جهانی و فاروغ جهانی هستن و از مجموعه خودشون محسن مدرسی و کیوان و والاس که اسمش احمد عبیات هست لطفا هر کس رو میشناسین بگین

محمد مهدی
ساعت18:19---8 بهمن 1396
من سال 88 توسط بهترین و صمیمی ترین دوستم گول خوردم و به بهانه کار در تبریز منو کشوند تهران که بیا چند روز کارای اداری رو داخل دفتر مرکزی انجام بده بعدش با هم میریم تبریز منم رفتم و متاسفانه فریب عزیزترین دوستم رو خوردم البته اون موقع از این دفاتر و افیس ها خیلی خیلی زیاد بود و داخل هر کدومش 30 تا 40 نفر بودن که متاسفانه همه با خیال هی واهی و رویاهای نرسیده ای که داشتن گول خوردن اون موقع من 8 میلیون تور خریدم که اون زمان دلار 1000 تومن بود یعنی 8 میلیون دقیق از دست دادم منم که نه پدر پولداری داشتم نه طلا داشتم بفروشم از همون جا از 28 نفر پول گرفتم تا 8 میلیونم جور بشه بنده حدود یکسال دقیق اونجا موندم و هیچ زیر مجموعه ای نتونستم بیارم که الان خدا رو شکر میکنم که هیچ کس دیگه ای توسط من بیچاره نشد و زندگیش به باد نرفت باور کنین از بس پول از اینو و اون گرفته بودم و از بس اینو و اون رو دعوت کردم بیان تهران دیگه ابرویی برام نمونده بود اصلا رویی برام نمونده بود که برگردم خدا کنه این شرکت لعنتی زودتر کامل جمع اوری بشه تا این جوون های مملکت بدبخت نشن و گول اونا رو نخورن خدا رو شکر میکنم که نتونستم کسی برا زیر مجموعه ام بیارم وگرنه هم اونا رو بدبخت میکردم هم خودم معلوم نبود الان کجا بودم

Kaveh
ساعت15:11---3 بهمن 1396
گول کیونتی هارو نخورین علکی میگن کار ما درسته خریدشون هیچ ارزشی نداره خودشونم میدونن برا همین میگن ما برا فروش کار نمیکنیم چون در هیچ جای دنیا ارزش نداره و کسی اونو نمیخره
اسامی کلاه برداران اندیشه.
محسن احمدی سنندج
سامان حسینی سنندج
پویا محمدپور سقز
محمد لقب قاضی روانسر
فرزاد اسدی اطراف کامیاران
سیروس شاینی کامیاران
کاوه صابری اطراف کامیاران


Kaveh
ساعت20:13---2 بهمن 1396
سلام
دوستان کسی تا حالا تونسته پولشو پس بگیره از اینا راه حلی هست؟؟
پلیسم برا یک نفر جواب نمیده یک گروه تشکیل میدادیم اونایی که تو یک آفیس بودن باهم جمع شدن حدعقل اون بچه های آفیس و بگیرن تا مردم و بدبخت نکنن


رسا رسولی
ساعت14:46---6 دی 1396
سلام دوستان عزیز من اهل افغانستان هستم یه جایی کار میکردم حقوقم کم بود واسم نمی سرفید برهمین همش دنبال کار بودم ناگهان یه رفیقم زنگ زد گفت کسی رو نمیشناسی که سواد داشته باشه وهم بیکار باشه گفتم واسه چی گفت من توی یک شرکت کار میکنم واین شرکت به چند کار گر ضرورت داره وماهیانه 25000.000 ریال حقوق میده .چون من دنبال کار مناسب بودم خودمو پشنهاد دادم گفت باشه بالاخره آدرس بهم فرستاد رفتم توی (پرند )بود واونجا که رفتم دوستم اومد منو گفت یک جعبه شیرینی بخر واسه همکارا گفتم باشه بعدش شیرینی را گرفتیم ورفتیم واز یک شخص که علی افشار اسمش بود خیلی نام میبرد هرلحظه میگفت این مهندس مان هست وخیلی هم پول دار است بالاخره رفتیم اونجا هشت نفر بود هرکدام به نوبت اومدن احوال پرسی کردم وآخر شب علی افشار اومد بعد از این پسره رفیقم پرسیدم که این مهندس تون توی همین خوابگاه میخوابه ؟
گفت آری.
یه دفعه ی ذهنم مشوش شد وباخودم گفتم اگر این مهندس باشه وپول دار باشه هیچ موقع تو خوابگاه نمیخوابه خوب بهرصورت شب ماندیم وفردا شروع به درس نمودند تجارت چیست وتاجر کیست وامثال این حرفا ‌.من باخودم ‌تصمیم گرفتم که میرم ازاینجا اما نتونستم بهشون بگم که میرم چون اوقدر احترام میکردن که خودمو مدیون احترام شون میدونستم بالاخره فلم نشون میدادن از استاد جلالی واز محمود معظمی واز محصولات کیونت وغیره آخرش روز سوم فهمیدم واقعا کلابرداری است وبه رفیقم گفتم میرم گفت چرا گفتم کلابرداریه .
واون رفیقم اونقدر خر اونا شده بود که رفته به اونا گفته من میگم کلابرداریه خب به هرصورت بهشون گفتم میرم هرکدام به نوبت منو می بردن تو اتاق ونصیحت میکردن حتی به جون مادرم قسمم دادن که نرو گفتم اصلا راه نداره باید برم واومدم
وحالاکه توی گوگل سرچ میکنم می بینم که همه اون حرفای که تو ذهنم می اومد درست بوده.
نام های ایشان :
علی افشار
احمد خرمی
احمد امیرلو
سعید امیرلو
وچندنفر دگه بودن که اسم هاشون یادم نمیاد حالا ازشما دوست ها میخوام که لطفا فریب همچو شرکت هارا نخورید خودم امروز از همین صفحات گوگل عکس گرفتم واسه دوستم فرستادم بازم قبول نمیکنه حتی ازمن ناراحت شد.


reza
ساعت18:29---22 آذر 1396
برادر من فریب این شرکت هرمی کیو نت شده است و در حدود 12 تومان هم با خود برد و حالا ما برادر مون رو به زور گرفتیم و آورده ایم به نظر شما ما باید چه اقداماتی باید انجام بدهیم تا مغز شستشو شده ی برادرم رو نسبت به این شرکت ها برگردانیم ( یعنی به خودش بیاد )هر کس هر تجربه ای در این زمینه دارد به من نیز کمک کند خیلی ممنون می شوم

سیروان بیگ.....
ساعت5:50---27 آبان 1396
با سلام خدمت دوستان...
دوستان من همین امشب اومدم خونه اونجا بودم دایو دداشم با یه کلک که مادرت تصادف کرده وخطر قطع نخاع شده باید بیای.
من یکی از دوستام که این همه خوبی واسش کرده بودم اسمش سامک قادری احل هورامان بود و باباش مرده یه دوستی به نام جواد بابای داره ...بهم زنگ زد که یه کار خوبی واست پیداکردم بیا گفتم باشه گفت اول مشخصاتو واسم بگو تا فرمو واست پر کنم منم مشخصاتو بهش دادم گفت اسمت اومد بالا بهت زنگ میزنم .حالا بد اون گفتم کار چه جوریه راجب کار ازش پرسیدم گفت ۱۷۰۰ به بالا میگیری خرجیت با شرکته و کارش ساخت شیرالاته.
بعد چند روز زنگ زد که اسمت درومده وه بیا بیاید راس ساعت۵.۳۰
اونجا باشی حالا اوکی کردمو گفتم ادرسو بفرست گفت بیا ازادی ادرسو واست میفرستم من رفتمو بد گفت بیا اندیشه رفتم اونجا . .
گفت اونجا باش بهت زنگ میزنم منم رفتم اون مکانو زنگ زدم زدم گفت الان میام بعد ۲ ساعت اومد چند لحظی باهام صحبت کرد بعد یکی دیگشون اومد اونم راجب کارو نمیدونم رفیق خوبی هستو مطمعن باش دداشم واسی دداش این کارو نمی کنو حرفاش تموم شد.گفت میبررمت خابگاه رفتیم اونجا دیدم ۱۲ نفرن با دوتای ازما بزرگ تر ..بعد یه چند حرفای زد به قول خودشون مهندس باهام حرف زد که ۸ روز اموزشی داریو اینا من گفتم مشکلی نیست اول با ارزوهام بازی کردو یه خرده مثلا خودشو بزرگ کرد .
بعدش دسشوی میرفتم سیامک باهام بو به خاطر این که تلفون به خوداودم نزنم که همچین کمپانی هست ..حمام میرفتم باهام بو .حیاط خلوطی میرفتم باهام بود .
خلاصه یه روز اسم کمپانیو به دداشم فرسادم گفتم واسم جسته جو کن دین هرمیو گلدکیسته .
منم سر روز اموزشی ۳ روزه با هزار بد بختیو ناراحتی از اونجا بیرون اومدم باور کندید نمی ذاشتن از تاق بیام بیرون هی سوال پیچم می کرد به تک تک بیمارستانی تاکستان زنگ میزدن ببینم راسته مادرتو اونجا بردن ....دداشام گول نخورید...
همش مال اون عوضیاست


حسین
ساعت20:02---14 آبان 1396
سلام شما رو به خدا قسم نرین دنبال ابن کار به خدا برادرم پول وام ازدواجش با پولی که از بابام گرفته بودنزدیک شانزده میلیون تو این کار از دست داد اگه برین اونجا با حرف و موادی که تو غذاتون میریزن نمیذارن درست فکر کنین و تصمیم بگیرین اصلا سمتش نرین حتی برای کنجکاوی اگه تو آشناهاتون کسی هست اطلاع بدین بهش برادرم به خونوادش حتی نامزدش دروغ میگفت چون بهش میگفتن دروغ بگه ترفنداشونم همه چا یکسانه فقط اگه آشناهاتون جایی رفت که تماس گرفتن باهاش سخت بود و فقط خودش زنگ میزد شک کنین و حتما ازش آدرس بخوایین و بگین میخوایین ببینینش.

محمدرضا
ساعت20:54---11 آبان 1396
سلام منم دقیقا با شرایط بالا به تهران کشیده شدم و13میلیون باختم کسی نمیدونه باید چجوری برای شکایت اقدام کرد

khakhs
ساعت13:31---17 مهر 1396
دوستان لطفا هرکسی از آفیس یا دفتری که رفته و دوست خودش اسم اصلی دوستش و اسم مستعار اعضای داخل دفتر یا بیرون که همراشون بودنو بزارین تا شاید یه نقطه مشترکی بین ماها پیدا بشه البته با مشخصات ظاهری و اسم بزارید

احسان
ساعت0:33---28 شهريور 1396
سلام دوستان تورو خدا یکی کمکمون کمه
داداشم تقریبا۵۰روز رفته تو این شرکت
هرکاری میکنیم هر حرفی میزنیم روش تاثیر نمیذاره
خواهش میکنم راهنماییم کنید


Ramtin
ساعت20:38---13 شهريور 1396
آقا گول حرفاشونو نخورین من خودم نزدیک بود قربانی بشم یکی از هم خدمتیام بهم گفت بیا تهران یه شرکت مونتاژ لوازم خوانگی که جای خوابم میده بهش برجی 2 میلیون میده بیمه هم میکنه همه چی پای شرکته خلاصه از این جور حرفا برا خر کردن مردم میگن برا جذب نیروها یا قربانیاشون خلاصه اومدم تهران بعد بهم گفتن با مترو بیا میدون آزادی منم رفتم آزادی رفیقم گفت آزادی بایست به صلاح منو یکی از مهندسا که دو سه سال از خودم بزرگتر بود میایم دنبالت منم تو آزادی یه دو ساعت علاف شدم تا اومدن بعد که آقایون اومدن همچین تحویلم گرفتن انگار که من کی هستم خلاصه منو پیاده کلی تو خیابونا کشوندن بعد بهم گفتن شام خوردی من گفتم نه بعد رفتیم کبابی سه تا جوجه سفارش دادم من با خیال راحت خوردم بعد آقای به صلاح مهندس الکی با گوشیش ور رفت بعد گفت من یه تماس کوچیک بگیرم میام بعد ه رفت بیرون تو همین لحظه هم خدمتی حروم زادم که خدا ازش نگزره به من گفت که پول شامو تو حساب کن که مهندس ازت خوشش بیاد منم گفتم پول یه شام ارزشی نداره چون یه کار خوب گیر میارم خلاصه شامو خوردم اونام کوفت کردن بعد راه افتادیم پیاده به سمت دفتر که یه خونه مسکونی بود که حدود یازده نفر بودیم که به صورت حرفه ای مخ همرو شست و شو داده بودن روز اول یکم گفتن چی دوس داری داشته باشی چقد حقوق میخوای و از این جور حرفا روز اول آموزش اسم باندشونو نگفتن ولی روز دوم مجبور بودن بگن چون خودم پا فشاری میکردم که بگن روز دوم گفتن خدا پدر مادر اینترنتو بیامرزه منم شب موقه خواب اسم این شرکتو نوشتم که چند تا وبسایت و وبلاگ باز شد منم همه چیو خوندم تا به این وبلاگ رسیدم که دیدم همه مث من فریب خوردن خلاصه وقتی شب دوم اینارو خوردم روز سوم با یه نقشه حساب شده که تا صب بیدار بودم و کشیدم از اون خرابشده فرار کردم و هم اکنون تو اتوبوسم دارم میرم شهرمون و خداروشکر میکنم که زود فهمیدم وگرنه کل زندگیم و خانوادم به باد میرفت .

سهراب
ساعت10:31---5 شهريور 1396
سلام دوستان داداشه منم رفته اونجا میگه فعلا دارن جلسه میزارن برامون میگه واسه یه نمایندگیه نمیدونک کلکه چیه خلاصه میخام بهش بگم بیاد بیرون

مجتبی
ساعت14:02---8 مرداد 1396
سلام دوستان منم چند مدتی نا دانسته تو ااین کیونت لعنتی بودم ولی وقتی قضیه رو فهمیدم کشیدم کنار به همراه چند نفری از افراد اونجا بعد اونم خیلی های دیگه رو نجات دادیم .اگه کسی از خونوادش یا اقوامش داخل کیونت هستن می تونم راهکار بدم فقط تو تلگرام پیام بدین 09904837535

میلاد
ساعت16:07---4 مرداد 1396
سلام
من میلاد هستم ۲۴ سال سن دارم و قربانی این شرکت هرمی شدم
یک هفته هست ک از کیونت زدم بیرون چون خودم بدبخت شدم و نمیخوام کس دیگ ب خاک سیاه بشینه من ارشد کنکور دادم حتی بعداز ورد ب کیونت نزاشتن برم ثبت نام تا لحظه اخری نمیدونم کجای تهران منو بردن واس ثبت نام.
اون نامردی ک منو معرفی کرد بعداز ۴سال ب من زنگید ک ی کار فنی مهندسی جهاد نثر داخل دفتر تهران ثبت کنم (. ک اینا همش ترفند و دروووووغ و خاک سیاه نشون ما بود . اینا رو مخ هر نفر کار مبکنن و با زنگ زدم این طرح کثیف خودشون پیاده میکرذن .) خلاصه این دوست بی پدر ما رو کشوند تهران . الان زیاد وقت ندارم ولی دنبال نوشتن یک وبلاک ک چ ب روزگارم اومد هستم . خدا لعنت کنه این حروووووم زادها ک باعث شدن پول از جون مامان بابای بدبختم بکشم بیرون . خدا ازشون نگذره.
درضمن اونجا هرکس ی اسم دروغین واس خودش د


بختیاری با غیرت
ساعت15:00---30 تير 1396
سلام رفقا، منم چندسال پیش توسط یکی از همشریای نامرد و بی غیرتم (جان ممد داوودی) که خیر سرش ورزشکار و کشتی گیر بود کشیده شدم تهران ولی شکرخدا گولشونو نخوردم چون این کار نامردیه و پولشم حرومه... چند وقت پیش شنیدم جان ممد برا خودش تو کیونت خری شده و جزو لیدرای اصلیه! شماره خودش که خاموشه ولی این شماره خونشونه تو شهرستان ایذه (خانوادش کامل در جریان کاراش هستن)
06143623738


mahdy
ساعت23:35---25 تير 1396
سلام بچه‌ها. با کسانی که درباره کیونت در ایران اطلاعات دقیق دارن می‌خواستم درمیون بزارم. من در کشور دیگری هستم که اصلا این مسائل درباره کیونت به این شکل مطرح نیست. به اسم استخدام و ... هم ادمو گول نمیزنن. شیش هفت تا جنس هست که شما میتونی خرید بکنی و تا چند روز هم به دستت میرسه که در حقیقت میشه سرمایه اولیه ولی در مقابلش خرید حقیقی انجام دادی. قیمتش هم چهار ملیون تا پنج ملیون بیشتر نیست. دقیقا چرا یه همچنین تفاوتی بین ایران و خارج وجود داره؟

Iman
ساعت22:48---15 تير 1396
سلام دوستان.من یه دو سه ماه بود بیکاربودم تابه فکر افتادم یه آگهی جویای کار توشیپور گذاشتم بعداز یه مدت با یه شماره همراه اول به هم زنگ زدن گفتن نیرو لازم دارن واسه یه شرکت بازرگانی مشخصاتون بفرستید مااستعلام میکنیم وبهتون خبر میدیم بعداز یک ماه ماه تماس گرفتند برای مصاحبه بیاید تهران منم که مشکوک بودم چون کی ازشرکت باهمراه اول زنگ میزنه دوم اینکه هنوز آدرس بهم نداده بودفرداش که رسیدم ساعت ۵عصر آدرس فرستاد بادوستم رفتم پرند میدان استقلالش رفتم دیدم یکی داره میاد ومیگه من(حامد قادری اهل سنندج فارغ التحصیل دانشگاه ساوه) معاون گزینشی هستم یعد نیم ساعت صحبت کردن جناب مدیر گزینشی کسری مشیر پناهی از راه رسید وصحبت میکردیم هرچه کارچیه محصولات چیه چیزی نمیگفتن رفتیم خوابگاه دیدم یه منزل مسکونی طبقه ۴باز مشکوک ترشدم رفتم تویه دفعه با۱۵ نفر آدم تویه فضای ۷۰متری بودن گفت یه هفته آموزش فشرده داریم به دلیل مسافرت گفتم باشه دیدم فرداش آموزش هاش بایه سری جزوه وسی دی های معظمی وآزمندیان شروع شد دیدم که شرکت هرمی کیونت که گرفتارش شدم که کلییه تماس ها کنترل میشد وودرهم قفل کرده بودن کسی اجازه بیرون رفتن نداشت بنده خدا یکی با ۴۰ سال سن زن وبچه اش ول کرده بود خلاصه دومین شب باهشون حرفم شد گفت مگه مازندانی هستیم که نباید بریم بیرون بعدش جناب ساپورتر (سید سامان حسینی اهل سنندج )به قول خودش صاحب ۶۰ اختراع گفت مگه به اعتماد نداری گفتم نه خلاصه فردا صبحش به یه بهانه از اونجا اومدم بیرون همینطور که شنیده بودم یه دفترم اندیشه داشتن به نظرم مال جمشید احمدی کورد سنندج بودش این گفتم که الکی گول نخورید دوستان عزیز....

خودم
ساعت2:11---10 تير 1396
بچه ها من الان تو خونه ی اینام تو اندیشه ،
گرفتمشون به بازی ،فکر میکنن من میخوام عضو بشم ،ولی 3 روز دیگه که اینجا مفت بخورم ،رفتم پی کارم


جواد
ساعت1:07---6 تير 1396
سلام من بچه سبزوارم منم توسط یکی از دوستام گول خوردم ورفتم تهران برایه کارکه دیدم یه شرکت هرمیه همون اول خواستم انصراف بدم اماباخودم گفتم منکه تااینجا اومدم بزارباکارشون کاملا اشنابشم یه جورایی جاسوسی من۲هفته تو افیس بودم بانحوه کارشون کاملا اشنا شدم ودوستان هرکس هرسوالی داشت میتونه ازم بپرسه۰۹۱۵۸۲۱۰۹۵۵تو افیس افراد فریب خورده زیادی دیدم تقریبا۱۲نفرمن همیشه حرکات همه رو زیر نظر داشتم بااینکه تجزیه وتحلیل ممنوع بود حتی طریقه دعوت افراد دیگع روهم دیدم که همه زنگ ها کاملا هماهنگ شده وحساب شده بود بعد دیدن که اطلاعاتم خیلی زیاد شده دیگه نزاشتن بمونم گفتن یاباید عضو سازمان بشی یابری منم گفتم خداحافظ ولی خداییش تنها کلاه برداری بود که توعمرم دیده بودم اینقدر حساب شده بود وبرایه همه سوال ها جواب داشتن موفق باشین

سپیده
ساعت12:19---31 خرداد 1396
سلام داداش من هفت ماهه اونجاس .....همون طور که گفتن از طریق دوست دانشگاهی رفته اونجا ...بهمون میگفت که توی شیرازه و برای استخدام 15 میلیون بابام ریخت به حساب داداشم ......بعد هفت ماهی که داداشم اونجاس یه هفته ی قبل یکی از پدر دوستای داداشم اومد بابابام حرف زد گفت پسر منو هم پسر توووو کشیده اونجااا....بعد این پدرم رفت کلانتری و از موضوع باخبر شد...چند روز پیش بابام با فامیلامون رفت دنبال داداشم ....بهمون دروغ گفته بود که توی شیرازه ....اطلاعات بهمون گفت که اینا توکرجن ...داداشمو نمیدونم مجبور کردن یا چی که به همه ی اشنا ها و دوستاش زنگ زده بوده که اونارو هم ببره اونجا...هر وقت از داداشم میپرسیدیم که کجا کار میکنی و کارت چیه ...خیلی زود بحث رو عوض میکرد ....بالاخره بابام که رفته بود به منزلی که میمونن ....بابامو هم یه پسری که قبلا اونجا بوده به اسم حامد ...خونشونو اون به بابام نشون داد.. داداشم بابامو دیده و فرار کرده اون یکی داداشم رفته از پشت داخل خونشون شده ....همه ی کاغذایی که اونجا بوده رو برداشته....دیروووز بابام از اونجا اومد ...تو دفتراشون شماره تلفن و حرف هاییی نوشته شده که ادمو گیج میکنه .....
توی اونجا شیش هشت نفر بودن ....دفتر داداشمو پیدا کردم یه دفتری داشت که فقط خیالات نوشته شده بود ...گریمون گرفت...نوشته بود که امروز یه ویلا تو تهران خریدم ....واسه مامانم یه گردنبند طلا و سرویس خریدم ....یا امروز رفتم عروسی داداشم انقد رقصیدم و سر داداشم دلار میریختم که داداشم افتخااار میکرد بهم که داداشی مثل من داره....بالاخره خیالات زیادی نوشته بود همش هم تاریخ گذاشته بود سرشون که مثلا تاریخ97/11/6 همش تاریخ یک سال بعد یا دوسال بعد رو نوشتن ...ما هم گیج شدیم که همه ی اونارو خوندیم ....مشکوکیم که شاید اینا اونجا چیزی مصرف میکنن که اینطوری نوشتن .....بالاخره الان هم داداشم اونجاس داداش سیااا برگرد ....
اون بالا که یه نفر کامنت گذاشته امش هم هست یه قربانی ....همه ی شرایطش با شرایط داداش من مطابقت داشت شاید داداش من اونو نوشته .....
اگه داداشم اونه بدونه که ..هر چه زووود تر برگرده خونه بهتره ...نگران پول نباشه بابام میگه فقط من پسرمو میخواممم پول مهم نیسس
کمکمومن کنین توروخدااا


ارش
ساعت1:42---1 خرداد 1396
سلام دوستان منم ی فریب خورده بودم ک یک ماه پیششون بودم ولی خدارو شکر نتونستن پولی ازم دربیارن فقط ی خواهشی ازتون دارم کسی ک تو منطقه اندیشه تهران رفته با خبر داره ی افیس هست اگ کسی رفته اونجاوو بعد در رفته میخوام ی سوالاتی ازش بپرسم راجب ب کسایی ک بودن خواهشن اگ کسی هس ب لین شماره ی تماس بگیره ممنون میشم 09154378229

علی
ساعت3:26---27 ارديبهشت 1396
سلام دوستان منم ب بهانه کار از طریق هم خدمتیم کشونده شدم تو این کار و دیروز ک رسیدم تهران بحث کار عوض شد ناگفته نماند من از قبل ی شک هایی برده بودم ب دوستم ولی خب نمیدونستم کیو نت چیه تا اینکه وقتی دوستمو دیدم ی پسری هم باهاش بود ک مدام از ما فاصله میگرفت و تناس میگرفت خلاصه از میدون جمهوری منو پیاده بردت تا پارک شهر از اونجا رفتیم خیابون ولیعصر تا میدون ولیعصر از اونجام تا پارک لاله ک خلاصه یکی یکی دوستاشون میومدن و چرت و پرت میگفتن و منم ب هیچ وجه قبول نمیکردم تا غروب ک دیگه کلافه شدم و ب بهونه اینکه باید برم شهرمون و کار دارم ولی اونجا بود ک ول کنم نبودم و اخرش ب زور متوصل شدن و منم قاطی کردم براشون و هرچی از دهنم دراومد ب رفیقم گفتم و ی تاکسی گرفتم و در رفتم دیشب رسیدم خونه تو نت چک کردم دیدم چخبره خلاصه گولشونو نخورین خیلی لاشین البته ناگفته نمونه اگه نگهمم میداشتن اونجا فقط وقتشونو از بین میبردن چون از من آبی گرم نمیشد من ب بابامم پول نمیدم حتی ی هزاری خخخخ

علی
ساعت1:41---26 ارديبهشت 1396
من اصلا هیچ اطلاعی در مورد این شرکت نداشتم و الان دارم از تهران میام ولی به هیچ عنوان قبول نکردم و اسرار ب برگشتن داشتم و داستان تا جایی پیش رفت ک ب زور جلومو میگرفتن و میکشیدن ک باید 3 الی 4 روز بمونی تا کاملا متوجه بشی و از این حرفا حالا ک فهمیدم و سرچ کردم دیدم چ عوضیایی هستن

نقاب
ساعت4:34---25 ارديبهشت 1396
سلام دوستان واقعا چه حکایت عجیب وتلخیه دقیقا همین اتفاقاتی که رو تعریف میکنید برای بنده هم افتاد چند روز پیش یکی از دوستای قدیمی که بعد از 10 سال میدیدمش به بهانه اینکه برام کار پیدا کرده منو کشوند تهران اولش باورم شده بود- روز اول تو خونه مسکونی شروع کردن به آموزش-هر چی سوال میپرسیدم طفره میرفتن ومیگفتن باید مرحله ب مرحله یاد بگیری پنچ شش نفر جوان بدبخت رو گیر آورده بودن و کاملا شستوشوی مغزی داده بودن همه ش از مشکلات وبدبختیات سواستفاده میکنن بی شرفها- الکی جو میدن- روز دوم اینقد سوال کردم تا آخرش کار شرکت رو برام توضیح دادن منم شروع کردم به محکوم کردن کارشون که اشتباهه و نمیخوام کار کنم یعنی سریشن ولی من بدتر از اونا دلیل میاوردم تا اینکه چند نفری نتونستن- لیدر لول بالاترشون اومدکه آدم چرتی بود و اعتماد به نفس کاذبی داشت وبا ادبیات بد شروع کرد به حرف زدن اینکه تو ترسویی و نمیتونی و خیلی چرت وپرت دیگه-بعد بقیه میگفتن برات دلسوزی میکنه تو کتم نمیرفت آدمی که منو نمیشناسه چ جوری میتونه دایه مهربانتر از مادر باشه- یکی میگفتی 4 نفر جواب میداد -خدا روشکر همین امروز از دستشون فرار کردم لطفا مراقب باشید به خدا دروغ میگن اعصابمو خرد کردن، دلم به حال اونایی میسوزه که باورشون شده در حالبکه همه از آگاهی دم میزنن

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : چهار شنبه 29 آذر 1391 | 10:4 بعد از ظهر | نویسنده : علی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب پارسیان دانلود
  • وب کلوپ ورزشی
  • وب عاشقانه
  • وب سی کی هاست