رؤیای آزادی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

دوستان سلام علیکم

بسیار بسیار متشکرم که انقدر خوب جواب سلام منو دادید !

وقتی دو نفر با هم نامزد میکنن اگه آقا پسر چاله ای رو توی خیابون ببینه

به خانوم چی میگه عزیزم مراقب چاله باش ،  

یکی دو هفته مونده به عقد چی ؟

 آقا میگه چاله به این گندگی رو نمیبینی ،

یه یک سالی بعد عروسی ؟

میگه مگه کوری ،

و یکی دو سال بعد از عروسی میگه آخ جون چاله بیفته توش راحت شیم !

یه دوستی هم میگه هُلش میده !!!!!!!!.

دوستان اگه در یک سالنی باشیم و چراغ های سالن رو خاموش کنیم 

و سالن تاریک تاریک بشه و از شما بخواهیم که لطف کنید از سالن خارج شید ،

همدیگر رو له می کنیم ، روی هم پا میگذاریم ، زمین میخوریم ،

از روی هم رد میشیم ، به هم صدمه میزنیم و صدمه میخوریم

چون میخوایم در تاریکی گام برداریم.

اگه چراغ ها روشن باشه به سادگی هر کس از سالن خارج میشه

و کسی به کسی لطمه نمیزنه و لطمه نمیخوره.

این دوره آموزشی برای این است که چشمهامون خوب باز بشه

و با چشم باز یکی از مهمترین تصمیم های زندگیمون رو بگیریم.

میدونید مردم چه جوری ازدواج میکنن : چشمهاشون رو میبندن ،

ایشون خوبن ، منم خوبم ، خانوادشون خوبن ، ما هم خوبیم ،

خدا را شکر چقدر خوب ، ازدواج میکنند و بعدش میبینن چه ازدواج غلطی کردند.

بعضی ها قبل از ازدواج چشم ها رو میبندند ، بعدش تازه میخوان باز کنند ،

نصف شب بلند میشه میره موبایل همسرشو چک میکنه ببینه پیامک هاش مال کیه !

ما میخوایم در این دوره یه چیزی بگیم و اینکه لطف کنید

قبل از ازدواج چشم هاتون رو باز کنید که بعدش با خیال راحت ببندینش .

موافقید ؟ ( بله همون چند نفری که با این روش موافقند لطف کنند بمونن

بقیه سریع برن بیرون)  موافقید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   

 

توی متنی نوشته بود که زناشوئی یعنی این که سه هفته آشنائی ،

سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل.

به نظر شما تعریف خوبیه؟

تعریف دقیقأ درست و جامعیه اگه خوب انتخاب نکنیم و تعریف کاملأ غلطیه

اگه با چشم باز دست به انتخاب بزنیم.

یکی میگفت ازدواج یک مسافرته بین چهار تا شهر : از زنجان شروع میشه

بعد میره میانه ، بعد میره سیرجان و بعد هم میره برازجان.

اولش میره زنجان ، دیدید خانوم ها و آقایونو چجوری با هم حرف میزنند ،

همچین که آدم قند تو دلش آب میشه ,  عزیزم.......... واااااااااااااای.

اولش همه چیز خوبه بعد میانه ست اوضاع همچین .............

بعد سیرجانه، از دست هم سیر میشن ، بعد برازجان،

برو از جونم چی میخوای برو فقط برو.

این تعریف درسته که ازدواج سفریست بین چهار شهر ؟

کاملأ درسته اگه انتخاب غلط باشه.

من نمیفهمم چرا مردم این مدلی ازدواج می کنن؛  این خوبه ،

اون خوبه ، خدارو شکر همه چیز خوبه!

این که نشد ازدواج.

و این تعریف کاملأ غلطه اگه چشم هامونو باز کنیم و درست انتخاب کنیم.

یک متنی میخوندم نوشته بود خانوم ها با ازدواج توجه جمع كثيري

از مردان را از دست میدهند و  بی توجهی یک مرد را بدست می آورند.

آیا تعریف درستیه؟ کاملأ درسته اگر .........    و کاملأ غلطه اگر .............  .

دوستان اگر برای ما یک دستگاه مایکروویو هدیه بیارن و ما هم طرز کار

با مایکروویو رو بلد نیستیم، تا حالا با همچین سیستمی کار نکردیم

آیا بلافاصله اونو میزنیم به برق و شروع میکنیم با دکمه هاش کار کردن ؟

نه ! خب چرا نه؟ خراب میشه ! خب بشه ، اولأ که هدیه ست ،

شما که پولی بابتش پرداخت نکردید و ثانیأ که قیمتی نداره

200 تومن 300 تومن 400 تومن ، نگران چی هستین ؟

خوب چیکار میکنید ؟ طرز کارشو بلد نیستیم ، میریم سراغ دفترچش ،

  بلاخر انگلیسی در حد

   بلدیم دیگه !I am a blackboard

میریم سراغ دفترچش میبینیم ایتالیایی نوشته ! حالا چیکار میکنیم ؟

نمایندگیش ، کسانی که مایکروویو دارن ، کسانی که این سیستمو میفروشند ،

تو بازار میگردیم ببینیم دفترچش به فارسی ترجمه شده یا نه ،

تو اینترنت میگردیم شاید فارسی درباره این سیستم چیزی نوشته باشه.

قبول دارید که تا طرز کار اونو ندونیم دست بهش نمیزنیم! 

( بله حدودأ چند نفری قبول دارن!!!)

من دیدم مادرها تو جهیزیه دخترهاشون کتاب آشپزی میگذارند ؛

یعنی دخترم الان که داری میری خونه بخت بدون که خیلی چیز ها برات مهمه ؛

دخترم ، عزیزم رابطه گوشت ، نخود ، لوبیا ، لپه ، سبزی ،

اینا خیلی مهمه نکنه اینها رو یاد نگیری و بری خونه شوهر !!!!!!

خیلی جالبه ظاهرأ در عصری زندگی میکنیم که ارزش یک انسان

از ارزش یک دستگاه مایکروویو کمتره!

در عصری زندگی میکنیم که ارزش یک انسان از گوشت

و نخود و لوبیا برا بعضی ها کمتره !

من دستگاه مایکروویوی که برام هدیه آوردند دست بهش نمیزنم

تا یک وقت خراب نشه ، این دستگاه طرز کاری داره ، زبانی داره .

حتمأ باید کتاب آشپزی رو بخونم تا روابط بین اجزایی که غذارو

درست میکنند رو یاد بگیرم.

چرا ما برای آشپزی دنبال کتابش میریم ، برا دستگاهی که برای ما هدیه می یارن

دنبال جزوه و زبان کار با او میریم ولی برای چیزهای

خیلی مهمتر دنبال یادگیری این زبان نمیریم.

چرا بعضی ها فکر میکنند که ازدواج یک امر آسانی است که کافیه

دوتا خانواده خوب باشند ، دین دار باشند ، مقید باشند ، دیگه همه چیز حلّه .

واسه همینه که این همه آمار طلاق بالاست!

کی گفته دوتا انسان دین دار دو تا شریک زندگیه خوبی، هم میشوند ؟

اصلأ دین اینها مدل همه ؟ شخصیت اینها با هم منطبقه ؟

اصلأ به درد هم میخورند؟ اصلأ اینها میتونن همدیگه رو تحمل کنند؟

صرف اینکه ایشون دین داره ، ایشون هم دین داره ،

ایشون با اخلاقه ، ایشون هم با اخلاقه ،

ایشون خانواده داره ، ایشون هم خانواده داره ،     همین!!!!!!!!!!!!!!

چرا ما برای چیز مهمی مثل ازدواج به اندازه یک دستگاه مایکروویو

اهمیت قائل نیستیم!

برای او دنبال کلاسی هستیم که طرز کار با مایکروویو رو یاد بده ،

ولی برای ازدواج برای شریک زندگی بعضی وقت ها میبینیم

مردم چقدر کار رو سهل میگیرن!

انشاالله در این کلاس میخواهیم مفصل روی طرز کارها با هم صحبت کنیم ،

روی شخصیت و ساختار ها با هم صحبت کنیم ،

بگیم چگونه میشود ازدواج درستی داشت

و چگونه ازدواج های ما غلط از آب در می آیند .